نقل شده است که سه مرد نزد حضرت علی (ع) آمده بر سر هفده شتر نزاع داشتند، مرد نخستین نیمی از آنها را مدعی بود و دومی یک سوم آنرا و مرد سومی یک نهم آنرا و چنان بود که در تقسیم به هر کدام زیانی وارد می شد.
حضرت علی (ع) گفت: اگر شتری از نزد خودم بر شتران شما بیفزایم آنگاه بین شما تقسیم کنم راضی می شوید. گفتند: آری.
آنگاه حضرت به مدعی نصف شتران ۹ شتر داد و به مدعی یک سوم ۶ شتر داد و مدعی یک نهم شتران را ۲ شتر داد و شتر آخری از آن خود ایشان ماند.
از حضرت علی (ع) پرسیدند کیست که پدر؛ و قبله؛ و قوم و خویش ندارد؟
حضرت فرمود: کسی که پدر نداشت عیسی (ع) و آنکه قوم و خویش نداشت آدم (ع) بود و جایی که قبله ندارد خانه خداست.
باز پرسیدند: کدام سه چیز است که در رحمی نبوده و از بدنی بیرون نیامده است؟
حضرت فرمود: عصای موسی و شتر صالح و قوچ ابراهیم است.
باز پرسیدند: چه گوریست که صاحب خود را حرکت داد؟
حضرت فرمود: شکم ماهی ایست که خدا یونس را در آن حبس کرد.
رویای صادقه
شاعری بنام ناجی قصیده ای در فضائل و منقبت مولای متقیان امیر مومنان حضرت علی علیه السلام سروده بود، شب در عالم رویا خدمت حضرت رسید، حضرت فرمودند: قصیده سروده ای؟
عرض کرد: بلی.
فرمود: بخوان.
ناجی با شوق شروع به خواندن شعر خود نمود و در پایان چنین خواند:
ناجی اگر معامله حشر با علی است / از من شنو هر آنچه توانی گناه کن
حضرت امیر فرمودند: همه را خوب گفته ای، ولی شعر آخر ناقص است آن را چنین اصلاح کن:
ناجی اگر معامله حشر با علی است / شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن
حضرت امام علی علیه السلام فرمودند:
کسی که زیاد بخندد از شخصیت وی کاسته می شود.
حضرت امام علی علیه السلام فرمودند:
با دوست شوخی نکن که دشمنت می شود، و با دشمن شوخی نکن که ترا می آزارد.