قصه گربه و زنگ
قصه گربه و زنگ تعداد زیادی موش در خانه ای بودند. مردی که در آن خانه زندگی می کرد، گربه ای داشت. گربه خیلی از موشها را کشته بود. سپس پیرترین موش گفت: تمام موشها باید امشب به سوراخ من بیایند تا فکری به حال گربه کنیم. تمام موشها آمدند. …